روزنامه خبر نوشت: جان بولتون در حال به روز کردن استدلالاتش برای جنگ علیه ایران است.
سفیر دولت بوش در سازمان ملل روز سه شنبه در مقالهای با عنوان «بزنگاه اسرائیل برای ایران» در واکنش به سفر مقامات آمریکایی به خاور میانه و اظهارات اخیر کلینتون نوشت «پس از سالها دیپلماسی ناکام، هیچ کس نمیتواند حمله اسرائیل به ایران را شتابزده بخواند». بولتون نماینده دولت بوش در سازمان ملل که اینک سمت سخنگویی جمهوریخواهان را کسب کرده، در این مطلب که در وال استریت ژورنال به چاپ رسیده مجدداً تمامی گزینهها را محکوم به شکست دانسته و تنها راه موجود برای اسرائیل را حمله به تأسیسات هستهای ایران میداند.
به تازگی گروههای مقامات ارشد آمریکایی به بیتالمقدس سرازیر شدهاند، اما مهمترینشان رابرت گیتس وزیر دفاع بوده است. هدف اصلی گیتس این بود که اسرائیل را از انجام حملات نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران بازدارد. گیتس تحت ماسک توصیه به «بردباری»، دوباره عدم موافقت مؤکد باراک اوباما با به کارگیری نیروی نظامی را منتقل کرد. نتیجه آشکار دیدار گیتس به نظر مثبت اما غیر قطعی بود. با وجود این، پیشرفت ایران در تسلیحات هستهای و دفاع هوایی بدین معناست که گزینه نظامی اسرائیل به مرور رو به زوال میرود. اسرائیل به زودی وادار به تصمیمگیری خواهد شد، و اگر اسرائیل تا دیماه حمله کند، به هیچ وجه شگفتانگیز نخواهد بود. انتخاب اسرائیل احتمالاً مشخص خواهد کرد که آیا ایران در آینده قابل پیشبینی به تسلیحات هستهای دست مییابد یا نه. رویکرد اوباما نسبت به تهران رویکرد «دست گشاده»اش است، گرچه ایران ایما و اشاره اوباما را نادیده نگرفته، اما آن را بیمفهوم در نظر گرفته است، چرا که این کشور برای رفع حوادث پس از انتخابات متوجه درون بوده است. «برنده» سرسخت آن انتخابات، یعنی رئیسجمهور محمود احمدینژاد، به تازگی مجبور به اخراج معاونی شد که روزی مطلب تقریباً آرامش بخشی درباره اسرائیل گفته بود. بر این اساس باید گفت آشکارا، مذاکره با کاخ سفید در رأس برنامه ایران قرار ندارد.
علاوه بر اینها، استراتژی مذاکره اوباما با یک فشار زمانی حل نشدهای روبهروست. نیکلا سارکوزی رئیسجمهور فرانسه اعلام کرد که ایران باید تا اجلاس شهریورماه جی20 مذاکرات با غرب را مجدداً آغاز کند. اما هنگامی که هر روزه آزمایشگاههای هستهای و موشک بالستیک ایران، تأسیسات تولیدی و پایگاههای نظامیاش همگی در حال کار هستند، این اظهارات معنای زیادی ندارد. این واقعیات توجه اسرائیل را به خود جلب میکند، نه توهم دیپلماسی «انعطاف ناپذیر». اسرائیل جنبه دیگر موضع دیپلماتیک اوباما را نمیپذیرد. اسرائیلیها باور ندارند که پیشرفت با فلسطینیها پرداختن به برنامه تسلیحات هستهای ایران را تسهیل خواهد کرد. گرچه گیتس و سایرین بر این تحلیل تخیلی پافشاری کردهاند، اما اسرائیل تحریک نخواهد شد. بدتر اینکه، اوباما هیچ تفکر استراتژیک جدیدی درباره ایران ندارد. اوباما به طور مبهمی جهت ارائه هویج دیپلماسی متعهد میشود؛ اگر ایران از خواستههای ایالات متحده پیروی نکند، با تهدید توخالی تحریم در انتهای کار مواجه خواهد شد. این دقیقاً رویکرد اتحادیه اروپا است، که بیش از 6 سال است که با شکست مواجه میشود.
هیچ دلیلی وجود ندارد که اکنون ایران یک دفعه تسلیم کوششهای دیپلماتیک اوباما شود، بویژه پس از انتخابات نامطلوب خردادماه. بنابراین صرفاً با دیپلماسی ایران چگونه تسلیم خواهد شد؟
مأموریت گیتس اهمیت فوق العادهای داشت. اسرائیل در پرتو بسیار شومی به چشمانداز نظامی و سیاسی مینگرد. اسرائیل همچنین نگران است به محض اینکه دولت اوباما در دام مذاکرات بیفتد، رهاییاش بسیار دشوار خواهد بود. احتمالاً حق با اسرائیلی هاست. اوباما برای اثبات موفقیت «دستگشاده»، حتی اگر «دیپلماسی» هیچ دستاوردی در مورد برنامه هستهای ایران نداشته باشد، پیروزی آن را اعلام خواهد کرد. تحت بدترین سناریو، ایران به استفاده حداکثری از تأسیسات هستهایاش ادامه خواهد داد و اوباما نخستین رئیسجمهور ایالات متحده خواهد شد که موضوع تواناییهای هستهای اسرائیل را به مذاکرات درباره توانمندیهای هستهای ایران گره میزند.
اسرائیل درمییابد که تعهد اخیر هیلاری کلینتون در مورد گسترش «چتر دفاعی» ایالات متحده به اسرائیل، تضمینی برای تلافی هستهای نیست، و درک میکند که امکان بازداشتن ایران از نابود کردن اسرائیل، در صورتی که چنین تصمیمی بگیرد، کاملاً ضعیف است. در واقع، اظهارات کلینتون تلویحاً اعتراف به این امر است که ایران به تسلیحات هستهای دست خواهد یافت، که پیامی کاملاً نادرست است. از آنجا که اسرائیل، مانند ایالات متحده، بهخوبی آگاه است که سامانه دفاع موشکیاش ناقص است، هر آنچه که گیتس درباره «چتر دفاعی» گفته، به صورت مؤدبانهای نادیده گرفته خواهد شد.
از بحران کانال سوئز در سال 1335 تاکنون، روابط میان ایالات متحده و اسرائیل به این تیرگی نبوده است. پیام گیتس برای اسرائیل مبنی بر عدم اقدام درمورد ایران، و فشار ایالات متحده که او اعمال کرده، سنگینی مسئولیت فردی اسرائیل را برجسته میسازد. حمله به برنامه هستهای ایران ناگهانی نخواهد بود یا احتمال ضعیفی برای آن وجود دارد. حمله اسرائیل، در صورت وقوع، پس از بحثهای فوقالعاده دشوار درباره امور وحشتناک و غیر قابل پیشبینی، و نیز سالها صبر برای تلاشهای دیپلماتیک ناکام و بیحد و حصر خواهد بود. عدم اقدام اسرائیل، فراهمکننده ایرانی هستهای است.